می گفتم با خودم دیگه بُریدم!
دیــگه به آخر ِ جاده رسیدم!
نفس های ِ ضعیفِت آخرین بود
فقط غم تنهایی آروم ُ آروم
تمومِلحظه هام حسرتُ افسوس
منُ بغضُ شبُ سوسویِ فانوس
تو وقتی که همه تنهام گذاشتن
دلم کَندَن ز ِ جا پا روش گذاشتن
یکی پیداش شدُ قفس رو باز کرد
تو اوجِ بی صدایی ها صدام کرد
یکی اومد که دوست داشتن می فهمید
منُ از اون منِ مُرده جدا کرد
نمی خوام که بره هیچ وقت ز دستم
فقط اون می دونه که خیلی خسته م
...
قهر نکن عشق ِ من!
قهر ِ تو آتیشمه!
من نمی خوام بسوزم!
وقتی دلت پیشمه!